لينک دوستان
پر مخاطب ها
لینک های روزانه
آرشيو مطالب
امکانات وب
دلتنگ پیراهنی هستم که هیچوقت برایم نخریده ای.
قاتلی در ذهنم، برای برگشتنت چاقو تیز میکند و من....
و من برایت در فنجانی لب پَر شده، که انتظار دست هایت را می کشد؛ چای میریزم...
"پرنیان بابایی"
(۱۷ سالگی)
رهگذران می گذرند بی آنکه نگاهی بکنند زمان هم می گذرد بی آنکه توقف بکند تو هم بگذر بی آنکه سوالی بکنی... "پرنیان بابایی" (فکر کنم ۱۳ سالگی)
در تاریکی ذهنم،
پیانویی آتش میگیرد؛
نتهای سوخته جیغ می کشند
و خاکستر هایش آواز میخوانند.
من، فریاد رها شدهای
از بلندای یک صخرهام!
"پرنیان بابایی"
( ۱۷ سالگی)
صفحات وب
درباره وب
ورود
خبرنامه
آمار سایت
تبلیغات متنی